چرا تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی آزاردهنده است؟ نگاهی به چرخه خستگی دیجیتال و نقش الگوریتم ها

به گزارش باشگاه فوتبال بارسلونا، تا به حال شده احساس کنی انگار هر بار که اینستاگرام یا توییتر را باز می کنی، همان مطالب قبلی جلوی چشمت ظاهر می شوند؟ محتواهایی که نه تنها تازه نیستند، بلکه گاهی از شدت تکرار، حس خستگی و دلزدگی عجیبی ایجاد می نمایند. این پدیده تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی، فقط به علت شباهت سلایق کاربران نیست، بلکه نتیجه طراحی هدفمند الگوریتم هاست. الگوریتم هایی که با هدف حفظ کاربر، گاهی ترجیح می دهند محتواهایی را نمایش دهند که قبلاً هم دیده ای. همین انتخاب هوشمندانه اما محدود، باعث بروز چرخه ای از خستگی می گردد که با تکرار و انفعال همراه است. تکرار محتوا به مرور حس تازگی را از تجربه دیجیتال حذف می نماید و فکر را درگیر چرخه ای بی سرانجام از یکنواختی می سازد. در جایی خوانده ام که یکی از کاربران فعال فضای مجازی گفته بود: احساس می کنم در حال تماشای شبکه ای هستم که فقط ده برنامه دارد و همه را از بر شده ام. این توصیف به خوبی عمق خستگی ناشی از تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی را نشان می دهد.

چرا تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی آزاردهنده است؟ نگاهی به چرخه خستگی دیجیتال و نقش الگوریتم ها

تکرار محتوا نه تنها بر تجربه کاربر، بلکه بر خلاقیت و بهره وری روزانه هم اثر می گذارد. وقتی مدام در معرض محتواهای یکسان قرار می گیریم، مغز دیگر درگیر کشف نمی گردد و فرایند کنجکاوی خاموش می گردد. این خاموشی فکری می تواند به افت انگیزه برای فراوری محتوا، بی حوصلگی و حتی کاهش تمرکز در کارهای روزمره منجر گردد. الگوریتم هایی که قرار بود ما را به محتواهای شخصی سازی شده متصل نمایند، اکنون بیشتر نقش تکرارگر دارند تا کشف گر. اگرچه هدف این الگوریتم ها افزایش تعامل است، اما در عمل گاه به ضد خود بدل می شوند. کاربر به جای آن که به عمق محتوا برود، تنها از سطح آن می گذرد. در طول روز، زمان زیادی برای مشاهده ویدیوها و خبرهای تکراری صرف می گردد و این یعنی زمانی که می توانست صرف یادگیری یا خلاقیت گردد، به هدر می رود. این خستگی جمعی دیجیتال، پدیده ای است که احتیاج به آنالیز و تأمل دارد.

یکی از دوستان نقل می کرد که چند روز به طور کامل از فضای مجازی فاصله گرفت و وقتی بازگشت، متوجه شد چیز زیادی را از دست نداده است. این جمله ساده، اما هشداردهنده است. تکرار محتوا باعث می گردد که حتی در غیاب چندروزه، تغییری محسوس در روند اطلاعاتی که دریافت می کنیم، ایجاد نگردد. مسئله تنها در حجم مطالب نیست، بلکه در یکنواختی آن هاست. وقتی تجربه دیجیتال یکنواخت می گردد، فکر ما هم در همان مسیر یکنواختی پیش می رود. تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی در ظاهر پدیده ای ساده است، اما در لایه های زیرین، به فرسودگی فکر، زوال کنجکاوی و کاهش کیفیت زندگی دیجیتال منجر می گردد. شاید زمان آن رسیده باشد که در برابر این چرخه تکراری، مطلعانه بایستیم و در پی راه هایی برای بازگرداندن تنوع و معنا به مصرف محتوای روزمره خود باشیم.

1- الگوریتم ها چگونه تصمیم می گیرند چه محتوایی ببینیم؟

الگوریتم های هوش مصنوعی در شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام، توییتر یا تیک تاک با تحلیل رفتارهای گذشته کاربران، محتواهایی را پیشنهاد می دهند که احتمال تعامل بالاتری دارند. این الگوریتم ها بر پایه engagement یعنی درگیری کاربر با محتوا طراحی شده اند. اگر شما پست های سرگرم نماینده یا خبری خاصی را بیشتر تماشا نموده اید، سیستم یاد می گیرد که مشابه همان ها را بارها به شما نمایش دهد. این یعنی نه تنوع، بلکه تکرار. تصمیم گیری بر اساس علاقه های پیشین به مرور دامنه دید ما را محدود می نماید. کاربر در محاصره محتوای هم سو با علایق قبلی قرار می گیرد و محتوای متفاوتی نمی بیند. این نوع شخصی سازی بیش از آن که سودمند باشد، به نوعی انزوا و تک صدایی می انجامد. مشکل وقتی جدی تر می گردد که کاربر متوجه نمی گردد در حال تماشای محتواهای تکراری است. طراحی های ظاهری متفاوت، حس تازه بودن را القا می نماید، ولی واقعیت همان محتوای قدیمی است. این سازوکار الگوریتمی، آغاز چرخه فرسودگی فکری و تجربه خسته نماینده از تکرار محتواست.

2- چرا فیدهای خبری (Feeds) از رواج افتادند؟

فید (Feed) که معمولاً در قالب RSS شناخته می گردد، روشی بود که کاربران را از انتشار مطالب تازه سایت ها و وبلاگ ها باخبر می کرد. این فناوری به کاربران امکان می داد تا بدون وابستگی به پلتفرم های مرکزی، خودشان انتخاب نمایند چه محتوایی را بخوانند. در دهه 2000 میلادی، فیدها ابزار مهمی برای فرار از پراکندگی اطلاعات بودند. اما با رشد شبکه های اجتماعی و افزایش جذابیت الگوریتم های تعاملی، فیدها به حاشیه رانده شدند. کاربران به مرور ترجیح دادند همه چیز را در یک اپلیکیشن ببینند تا این که فیدخوانی جداگانه داشته باشند. بعلاوه شرکت های بزرگ علاقه ای به ترویج فید نداشتند، چون نمی توانستند رفتار کاربران را آن طور که در پلتفرم خودشان ممکن است، رصد نمایند. به همین علت، فیدها کم کم جای خود را به جریان محتواهای کنترل شده دادند. در واقع، کاربران قدرت انتخاب محتوا را از دست دادند و آن را به دست الگوریتم ها سپردند. همین انفعال به شکل گیری چرخه تکراری محتوا انجامید. بازگشت به فیدها می تواند راهی برای تنوع بخشی به مصرف محتوا باشد، اگرچه فعلاً چنین بازگشتی رایج نیست.

3- چگونه تکرار محتوا خلاقیت ما را سرکوب می نماید؟

فکر انسان برای رشد، احتیاجمند تحریک به وسیله تنوع اطلاعاتی است. وقتی مدام محتوای مشابه دریافت می کنیم، مغز دیگر احتیاج به تحلیل یا کشف احساس نمی نماید. این سکون فکری، در بلندمدت باعث افت خلاقیت، کاهش تمرکز و حتی تنبلی فکری می گردد. پژوهش ها نشان داده اند که خلاقیت در فضایی شکل می گیرد که تجربه های تازه، دیدگاه های متفاوت و چالش های فکری وجود داشته باشند. اما تکرار محتوا همه این عوامل را از بین می برد. یکی از خطرات تکرار محتوا این است که کاربران به جای تفکر به پذیرش روی می آورند. دیگر نه نقد می نمایند، نه می پرسند، فقط مصرف می نمایند. در چنین شرایطی، حتی فراورینمایندگان محتوا نیز دچار کلیشه سازی می شوند. آن ها برای جلب تعامل بیشتر، محتواهای قبلاً پیروز را کپی یا بازفراوری می نمایند. نتیجه؟ چرخه ای که در آن هم مصرف نماینده و هم فراورینماینده از نوآوری دور می مانند. این پدیده تأثیر مستقیمی بر کیفیت محتوای فضای مجازی دارد و در نهایت، فکر ما را در حصار تکرار نگه می دارد.

4- آیا شبکه های اجتماعی عمداً تکرار را ترویج می دهند؟

از نگاه مالی، تکرار محتوا سودمند است. فراوری یک محتوای وایرال، هزینه بالا دارد ولی اگر چندین بار و با اشکال مختلف منتشر گردد، سود بیشتری ایجاد می نماید. شبکه های اجتماعی با تکیه بر همین منطق، الگوریتم هایی طراحی نموده اند که محتوای پیروز قبلی را بارها به کاربران مختلف نمایش می دهند. این تکرار عمدی باعث افزایش زمان حضور کاربران در اپلیکیشن می گردد. زمان بیشتر برابر است با تبلیغات بیشتر و عایدی بیشتر. بنابراین، تکرار به ابزاری برای افزایش سود تبدیل شده است. پلتفرم ها به جای ارائه تنوع، تمرکز خود را بر نمایش محتوای محبوب و قابل پیش بینی گذاشته اند. این تکرارهای عمدی، به تدریج تبدیل به الگوی غالب تجربه دیجیتال شده اند. برای کاربران نامطلع، این روند شاید غیرمحسوس باشد، اما فکر ناخودمطلع آن را ثبت می نماید. این گونه است که شبکه های اجتماعی در تکرار، نه یک خطا، بلکه یک ویژگی دارند. هدف آن ها نگه داشتن کاربر است، حتی به بهای فرسایش فکری و خستگی دیجیتال.

5- راه چارههایی برای فرار از چرخه تکرار محتوا چیست؟

خوشبختانه هنوز می توان با چند راه چاره ساده، از تکرار محتوا در امان ماند. نخستین قدم، مطلع شدن از سازوکار الگوریتم هاست. وقتی بدانیم چرا چیزی را می بینیم، می توانیم فعالانه در برابر آن تصمیم بگیریم. استفاده از فیدخوان ها یا خبرنامه ها (Newsletters) یکی از روش های خوب برای دسترسی به محتوای یکتا و غیرالگوریتمی است. انتخاب منابع خبری متنوع و گاه ناشناخته نیز به توسعه دید ما یاری می نماید. بعلاوه می توان با پاک سازی فهرست دنبال شوندگان و اضافه کردن منابع غیرمعمول، خوراک محتوایی خود را اصلاح کرد. گاهی حتی اختصاص دادن زمانی تعیین برای مرور اخبار و شبکه های اجتماعی، باعث کاهش تکرار تجربه می گردد. استفاده از اپلیکیشن هایی که محتوای خاص یا علمی ارائه می دهند، مثل Pocket یا Medium، می تواند جایگزینی برای شبکه های اجتماعی باشد. مهم تر از همه، تقویت عادت کتاب خوانی و تجربه های آفلاین، فکر را از اسارت محتوای تکراری رها می سازد. تنها راه فرار از این چرخه، بازگرداندن قدرت انتخاب به خودمان است.

6- خستگی دیجیتال چیست و چگونه با تکرار محتوا تشدید می گردد؟

خستگی دیجیتال یا Digital Fatigue حالتی فکری است که در آن کاربر از حجم زیاد و یکنواخت اطلاعات احساس خستگی و بی حوصلگی می نماید. این پدیده به ویژه زمانی تشدید می گردد که محتوای دریافتی نه متنوع، بلکه تکراری و قابل پیش بینی باشد. وقتی مخاطب بارها یک پست، خبر یا ویدیو را در قالب های مختلف می بیند، مغز دیگر پاسخ هیجانی به آن نمی دهد. این بی تفاوتی فکری باعث می گردد انگیزه برای پیگیری اخبار و تعامل با پلتفرم ها کاهش یابد. در چنین شرایطی، بسیاری از کاربران به طور ناخودمطلع دچار حس دلزدگی از تکنولوژی می شوند. چرخه ای که ابتدا با تفریح آغاز شده بود، به نوعی فرسایش فکری تبدیل می گردد. تکرار محتوا یکی از عوامل اصلی تشدید این شرایط است، چون تنوع شناختی را از بین می برد. پژوهش ها نشان می دهد کاربرانی که با محتوای تکراری روبرو می شوند، زودتر از فضای مجازی خسته می شوند. خستگی دیجیتال پیغامد ناگزیر استفاده بی فاصله از محتواهای یکنواخت است.

7- چرا تکرار محتوا مانع دسترسی به اطلاعات تازه می گردد؟

تکرار محتوا باعث اشغال جایگاه محتوای تازه در فکر و صفحه کاربر می گردد. وقتی فضای خبری یا تصویری با پست هایی که قبلاً دیده شده اند پر گردد، شانس دیده شدن محتوای تازه به طور چشمگیری کاهش می یابد. این اتفاق برای فراورینمایندگان محتوای نوآور یک مانع جدی است، چرا که محتوای آن ها در میان انبوه اطلاعات تکراری گم می گردد. الگوریتم ها با تکیه بر اندازه تعامل گذشته، معمولاً محتوای مشابه را ترجیح می دهند، نه محتوای تازه و ناآشنا. همین باعث می گردد مخاطب همواره در یک چرخه بسته از آشنایی ها باقی بماند. این چرخه در نهایت منجر به رکود اطلاعاتی می گردد؛ یعنی در حالی که حجم اطلاعات در حال افزایش است، تنوع آن کاهش می یابد. مخاطب احساس می نماید همه چیز را می داند، اما در واقع با دنیایی محدود از اطلاعات آشناست. این محدودیت نه فقط بر دانش فردی، بلکه بر تصمیم گیری های اجتماعی و سیاسی نیز تأثیر می گذارد. تکرار محتوا در عمل، راه را بر تماشا دنیای تازه می بندد.

8- الگوریتم ها چگونه تکرار محتوا را با ظاهر متفاوت پنهان می نمایند؟

یکی از ویژگی های فریبنده الگوریتم های شبکه های اجتماعی، توانایی آن ها در بازآفرینی محتوای تکراری با قالب های تازه است. آن ها اغلب یک ویدیوی وایرال را با کپشن، موسیقی یا جلوه های تازه بازنشر می نمایند. این تغییر سطحی باعث می گردد کاربر تصور کند با محتوای تازهی روبه رو شده است. اما در واقع، اصل پیغام یا تصویر بارها قبلاً نمایش داده شده است. این تغییر چهره محتوا یکی از ابزارهای اصلی حفظ تعامل کاربر است. الگوریتم ها می دانند که تکرار مستقیم ممکن است باعث دلزدگی گردد، پس آن را در پوششی نو ارائه می دهند. این کار مشابه با بسته بندی مجدد یک محصول قدیمی با طراحی تازه است. کاربر نامطلع، دوباره به همان محتوا واکنش نشان می دهد، گویی برای اولین بار است که آن را می بیند. این فرآیند به تداوم چرخه تکرار یاری می نماید، بدون آن که کاربر حتی متوجه گردد.

9- پدیده تکرار محتوا چگونه به کاهش اعتماد به اطلاعات منجر می گردد؟

وقتی یک خبر یا تصویر به دفعات و در منابع مختلف تکرار می گردد، فکر مخاطب به طور طبیعی آغاز به پرسش می نماید. این پرسش اغلب درباره صحت، منبع اصلی یا اهداف پنهان پشت آن محتواست. به ویژه در خصوص اخبار فوری یا مسائل حساس، تکرار زیاد می تواند نشانه دستکاری اطلاعات تلقی گردد. بسیاری از کاربران به تجربه دریافته اند که انتشار گسترده یک محتوا همواره به معنای صحت آن نیست. در نتیجه، تکرار بیش از حد باعث کاهش اعتماد عمومی به محتوای آنلاین می گردد. این بی اعتمادی در نهایت منجر به بی تفاوتی یا حتی بی اعتمادی به منابع خبری معتبر نیز می گردد. مسئله فقط به اخبار محدود نمی گردد؛ در خصوص محتوای علمی، فرهنگی و آموزشی هم تکرار بیش از حد اثر مشابه دارد. مخاطب نمی داند کدام نسخه محتوا اصلی است و کدام بازفراوری. این شرایط، فضای محتوایی را مبهم و چندپهلو می سازد و اعتماد را تضعیف می نماید.

10- بچه ها و نوجوانان بیشتر در معرض اثرات منفی تکرار محتوا هستند

گروه های سنی کم سن تر مانند بچه ها و نوجوانان، بیش از بزرگسالان تحت تأثیر چرخه تکرار محتوا قرار می گیرند. فکر در حال رشد آن ها به سرعت با الگوریتم ها سازگار می گردد و الگوبرداری از محتوای پرطرفدار را آغاز می نماید. الگوریتم ها نیز، با توجه به تعامل بیشتر این گروه ها، محتوای تکراری بیشتری به آن ها نشان می دهند. این اتفاق باعث شکل گیری سلیقه ای یکنواخت و تقلیدی در آن ها می گردد. از طرفی، بسیاری از محتواهای وایرال برای این سنین مناسب نیستند، اما تکرار آن ها، حساسیت بچه ها را نسبت به محتوای ناسالم کاهش می دهد. تقلیدهای رفتاری و گفتاری نیز از همین مسیر آغاز می گردد. پژوهش ها نشان داده اند که نوجوانان تحت تأثیر تکرار محتوا، سبک زندگی مشابهی پیدا می نمایند که لزوماً انتخاب خودشان نیست. این مسئله می تواند بر شکل گیری هویت فردی آن ها تأثیر منفی بگذارد. تکرار محتوا در این گروه سنی، به نوعی نوعی برنامه ریزی ناخواسته فکری است.

منبع: یک پزشک
انتشار: 17 فروردین 1404 بروزرسانی: 17 فروردین 1404 گردآورنده: f30bar3a.ir شناسه مطلب: 1911

به "چرا تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی آزاردهنده است؟ نگاهی به چرخه خستگی دیجیتال و نقش الگوریتم ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا تکرار محتوا در شبکه های اجتماعی آزاردهنده است؟ نگاهی به چرخه خستگی دیجیتال و نقش الگوریتم ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید