چرا افراد فقیر از افراد ثروتمند بخشنده تر هستند؟
به گزارش باشگاه فوتبال بارسلونا، پس از ماه ها مشاوره فروش، به یک نتیجه تقریبا مطمئن رسیدم: افراد پولدار و ثروتمند تنها بر روی محصولات فروشگاه تمرکز می نمایند. تمرکز آن ها بر روی دیگر مشتریان یا حتی کارمندان فروشگاه نزدیک به هیچ است.
به گزارش خبرنگاران به نقل از تجارت نیوز، زمانی که دانشجو بودم، در کنار تحصیل خود، به شغل فروشندگی در یک مجموعه فرش فروشی نیز مشغول بودم. در ابتدای کار، تشخیص اینکه چه فردی توانایی خرید دارد یا اینکه فردی ثروتمند است کار نسبتا دشواری بود؛ البته معمولا این نکته اهمیت چندانی نداشت چون در صورت وجود کارمندان کافی، همه می توانستیم به تمامی مشتریان خدمت ارائه کنیم.
اما در زمان شلوغی، هدف پیدا کردن و تشخیص دادن افراد پولدار برای مشاوره خرید بود؛ قبول دارم که این کار سطحی و تا حدی نادرست و غیرانسانی است، اما همه کارمندان مجبور بودند تا برای حفظ شغل خود، از این روش پیروی نمایند.
پس از ماه ها مشاوره فروش، به یک نتیجه تقریبا مطمئن رسیدم: افراد پولدار و ثروتمند تنها بر روی محصولات فروشگاه تمرکز می نمایند. تمرکز آن ها بر روی دیگر مشتریان یا حتی کارمندان فروشگاه نزدیک به هیچ است.
قبل از ادامه این مقاله، ضروری است ذکر کنم که هدف در اینجا نسبت دادن صفات بد به افراد ثروتمند نیست؛ بلکه هدف آنالیز نتایج تحقیقاتی است که ارتباط میان سطوح درآمدی افراد و رفتار آن ها را موردمطالعه قرار می دهد.
تعریف شما از رفتار بدجنسی چیست؟
با توجه به حجم زیادی از تحقیقات مربوط، افراد ثروتمند به طورمعمول رفتارهایی از خود نشان داده که از طرف دیگران، به عنوان رفتارهای بدجنسانه شناخته می شوند. ازآنجایی که بخش زیادی از این نوع رفتارها ناخودمطلع و ضمنی هستند، می توان با اشاره کردن به تصحیح چنین رفتارهایی به بهتر شدنشان یاری کرد.
پرسیدن این سوال از خود که آیا ما در حال بی روح شدن به ازای ثروتمندتر شدن هستیم، حرکتی منطقی به نظر می آید؛ خصوصا در دنیایی که اختلافات طبقاتی و درآمدی در حال افزایش است، و هدف درآمد بیشتر بدون هیچ گونه پشیمانی دنبال می گردد.
پال پیف، یکی از اساتید و محققان دانشگاه برکلی کالیفرنیا، در مورد مقایسه رفتار افراد ثروتمند و فقیر در یک موقعیت تعیین آزمایش هایی انجام داد. در نظر داشته باشید که در این نوع آزمایش ها، برای داشتن نتایج معتبر، ویژگی های شرکت نمایندگان مانند درآمد آن ها در دنیای واقعی ثابت و یکسان است.
آزمایش یک حالت خاصی از بازی مشهور مونوپولی (یا روپولی در ایران) بود که در آن، یک بازیکن دو برابر پاداش بیشتری نسبت به بازیکن دیگر دریافت می کرد و همچنین می توانست به جای یک بار، دو بار تاس بیاندازد؛ امکانی که بازیکن دیگر از آن محروم بود.
رفتار بازیکن هایی که از مزیت های بیشتری نسبت به بازیکن دیگر برخوردار بودند، پرهیاهو، تهاجمی و حکم فرما توصیف شده بود. آن ها مهره های بازی خود با سروصدای بیشتر جابه جا نموده، از تنقلات رایگانی که فراهم شده بود، بیشتر می خوردند و با صدای بلندتری حرف می زدند.
اما نکته اصلی این آزمایش جایی مطرح شد که در انتها بازی، این افراد دارای مزیت نسبی پیروزیتشان به مهارت ها و استراتژی خود نسبت می دادند؛ و هیچ نوع اشاره ای به حق ویژه ای که از ابتدای بازی در اختیار داشتند نمی کردند.
محققان شرح می دهند که افراد ثروتمند معمولا امتیازات قبلی و مزیت های خود را توجیه می نمایند، و باور دارند که پیروزیت های این گونه لیاقت آن ها است. همچنین آن ها به راحتی نفع شخصی را دنبال نموده و طمع خود را اخلاقی فرض می نمایند. استفاده نادرست از قدرت و حق های ویژه و همچنین رشد رفتارهای غیراخلاقی در جوامع، معمولا از چنین ویژگی های رفتاری شکل می گیرند.
اختلافات طبقاتی و پردازش اطلاعات
پیا دیتز و اریک نولز، تاثیرات طبقه های اجتماعی بر نحوه پردازش اطلاعات را موردآنالیز قراردادند. نتایج آن ها، فرضیات شخصی من مربوط به ویژگی های افراد ثروتمند در ابتدای مقاله را تایید می نماید.
این تحقیقات تایید نموده که افراد فقیر در مقایسه با ثروتمندان، با احتمال بیشتری ممکن است متوجه حضور دیگران شده، با آن ها ارتباط برقرار نمایند، به دیگران توجه نموده و به طورکلی همدردی بیشتری داشته باشند.
میزان ارتباط ما با اطرافیانمان از این نکته نشات می گیرد که دیگران تا چه اندازه به اهداف و انگیزه های ما مرتبط اند. وقتی من ثروتمند باشم و از امتیازات خاصی بهره ببرم، نسبت به اطرافیانم مستقل خواهم شد.
از طرف دیگر، افراد فقیر دیگران را به عنوان موقعیت های پیشرفت، تهدید و به طورکلی تاثیرگذار می بینند: چیزی که درهرحال باید به آن توجه داشت. دیتز و نولز اسم این پدیده را تفاوت انگیزه ای می نامند.
در بسیاری از تحقیقات، کمبود همدردی و دلسوزی در افراد ثروتمند نسبت به افراد فقیر نیز مشاهده شده است. در یکی از این آزمایش ها، افراد ثروتمند دو برابر بیشتر از فقرا شکلات هایی که برای بچه ها کنار گذاشته شده بود را خوردند!
مایکل کراوس، متخصص مطالعه طبقات اجتماعی در دانشگاه ییل آمریکا، شرح می دهد که افراد فقیر بهتر از دیگران می توانند احساسات اطرافیان خود را تشخیص دهند؛ استنتاج بهتری راجع به آن احساسات داشته باشند؛ و همچنین دقت همدلی آن ها با دیگران و درک مسائل افراد نیز بالاتر است.
در عوض، افراد ثروتمند چندان در تشخیص احساسات دیگران پیروز نبوده و دلسوزی و همدردی خاصی از خود بروز نمی دهند. کمبود این توانایی در میان افراد ثروتمند از بی نیازی آن ها نسبت به دیگران و استقلالشان حاصل می گردد.
ثروت و قضاوت
ثروت قضاوت های اخلاقی را نیز تحت تاثیر قرار داده و احتمال تقلب کردن یا شکستن قانون توسط فرد را بالا می برد. یک آنالیز در ارتباط با رفتار صاحبان خودروهای مختلف نشان داده که رانندگان خودروهای گران تر، با احتمال بیشتری ممکن بود راه را ببندند، به صورت نامناسب راستا دیگران را قطع نمایند، یا برای عبور عابران پیاده نایستند.
افراد ثروتمند همچنین مالیات کمتری می پرداختند، و با احتمال بالاتری ممکن بود فرار مالیاتی مرتکب شده و ثروت خود را مخفی نمایند. علاوه بر این، احتمال پیگیری راه های غیرقانونی در کسب وکار توسط افراد ثروتمند در مقابله با قوانین نیز بیشتر بود. به طورکلی، افراد پولدار با احتمال بالاتری از قدرت خود برای کارهایی غیرقانونی بهره می بردند.
برای شناسایی این پدیده، ایگور گروسمن مفهوم منطق عاقلانه را مطرح می نماید. منطق عاقلانه یک روش برای حل مسائل است که از تجربیات زندگی و فضاهای اجتماعی تاثیر می پذیرد. زاویه دید دیگران، احتمال وقوع تغییر، و نحوه رخ دادن تضادها همه در این منطق در نظر گرفته شده تا اختلافات حل شوند. تحقیقات گروسمن نشان داده که افراد ثروتمند تمایل کمتری برای استفاده از منطق عادلانه نسبت به افراد فقیر دارند.
حق های ویژه و امتیازات مخصوص می توانند یک حس حق به جانبی در افراد ایجاد نمایند. افراد ثروتمند بیشتر از دیگران نگران تصور اطرافیانشان نسبت به آن ها هستند، و احتمال دارد که دائما دیگران را مقصر پیش آمدن مسائل بدانند.
یکی از دلایل کیفیت پایین تر روابط شخصی، زناشویی و خانوادگی در میان ثروتمندان نسبت به افراد فقیرتر، عدم توانایی آن ها در داشتن ذهنی باز و همدردی با اطرافیان خود است؛ خصوصا زمانی که در روابط شخصی شان نا اطمینانی شکل بگیرد. در عوض، افراد فقیر برای تغییر ذهنیت خود نسبت به یک مسئله و مصالحه کردن، آماده تر هستند.
ثروت و اختلاف طبقاتی تغییراتی واقعی در رفتار ایجاد می نماید
ثروتمند بودن به هیچ عنوان برابر با بدجنس بودن نیست؛ و هیچ کدام از تحقیقات ذکرشده چنین نکته را بیان نمی نمایند.
اما در زندگی روزمره، سوگیری هایی ضمنی وجود داشته که با افزایش ثروت افراد شکل می گیرد. خودمطلعی، تلنگرهایی برای برگشت به راستا درست، و فعالیت های اجتماعی بیشتر همه مواردی هستند که می توانند از بروز این نوع عادت های منفی جلوگیری نمایند.
نمی توان تمامی افراد ثروتمند را در یک گروه قرار داد؛ حتی خود افراد ثروتمند نیز به دسته های مختلفی تقسیم می شوند: افرادی که ناگهانی پولدار می شوند، ثروتمندان نسل اولی، وارثان ثروت و افراد ثروتمندی که همچنان متواضع و وابسته به ریشه های خود هستند.
این نوع خوردگی اخلاقی که توسط ثروت تشویق می گردد، از نوعی تفکر ناخودمطلع حق به جانبی صورت می گیرد؛ نوعی تفکر که امتیازات ویژه افراد ثروتمند، منبع آن است. تمامی فیلسوف هایی که ثروتمندان را تشویق به بذل و بخشش می کردند، یا از جوامع درخواست داشتند که به جای تمرکز بر طمع، بر نیاز تمرکز نمایند، از این اثر خوردگی بر اخلاقیات مطلع بودند.
سیاست های مبنی بر برابری، و ایجاد جوامعی که جمع آوری ثروت در مرکز توجه قرار نداشت، نتایج مناسبی کسب نکردند. و امروزه نیز در انواع جوامع، چه سرمایه داری، چه دیکتاتوری و چه دموکراسی، اختلاف طبقاتی شدیدی به چشم می خورد؛ و اثرات آن را بر اخلاقیات، روح و روان جامعه می بینیم.
بسیاری عقیده دارند که راهکار این مشکل خیریه است، اما در طول این مقاله اثبات کردیم که افراد فقیر از افراد ثروتمند بخشنده تر هستند. با اختلافات طبقاتی شکل گرفته و ادامه فرایند متمرکز شدن ثروت در بخش های کوچکی از جوامع، ممکن است با آینده ای روبه رو شویم که حجم زیادی از افراد ثروتمند، تنها افرادی با امتیازات ویژه باشند.
این سوال که جوامع ما با این ثرو ت ها چه کار خواهد نمود، سوالی است که باید با ذهن و دلی باز به آن پاسخ دهیم. و نباید صرفا با جوابی مثل واگذار کردن آن به نسل های آینده، از آن بگذریم.
منبع: جام جم آنلاین